تاریخچه انتظار
عزيز دلم ،نازنينم من و پدرت 6 سال بود که منتظر تو بوديم ، بعداز 4 ماه انتظار دكتر رفتن من شروع شد و تا مدتها گفته مي شد كه همه چيز طبيعي است و جاي هيچ نگراني نيست اما بعد از حدود 3 تا 4 سال متوجه مشكلات شدند.من و پدرت خيلي خيلي اذيت شديم هر گونه درماني را امتحان كرديم ولي نشد كه نشد.بارها با چشم گريان از مطب پزشكان خارج شدم بارها پوزخند آنها راديدم و متاسفانه بارها اين گفته كه احتمال بارداري طبيعي يا حتي غير طبيعي تو محال يا پايين است را شنيدم. اما هميشه نيرويي عجيب يا بهتر بگويم روزنه اي با نوري ضعيف از ته تاريك دلم سو سو مي زد و به من اميد مي داد. من هميشه اعتقاد به اين داشتم كه خداوند مهربان است ،خيلي هم مهربان است و مرا به تمام آ...
نویسنده :
مامان خوشبخت
11:55